هرساله روز 30 شهریورماه در تقویم به نام روز گفت و گوی تمدن ها به ثبت رسیده است.
به گزارش برات نیوز، باید توجه داشت که گفتگوی تمدّن ها نظریهای است در روابط بینالملل که نخستین بار توسط محمد خاتمی مطرح شد و در اصل ایدهٔ گفتوگو میان تمدنها را به عنوان واکنشی به نظریهٔ جنگ تمدنهای ساموئل هانتینگتون مطرح ساخت.
ارتباط تمدنها و فرهنگ میان نسلهای مختلف در غنیسازی فکر، تمدن و فرهنگ انسانها سهیم بوده است. گفت و گوی میان فرهنگها و تمدنها در نزدیک ساختن ملتها و دولتها و از بین بردن موانع ارتباط آنها با یکدیگر نقش بسزایی دارد.
ایده گفت و گوی تمدنها برای اولینبار از سوی سید محمدخاتمی، رئیس جمهور سابق کشورمان مطرح شد که از سوی جوامع داخلی و خارجی خصوصاً سازمان ملل متحد مورد استقبال قرارگرفت تا آنجا که دیبر کل سازمان ملل سال 2001 را سال گفت و گوی تمدنها نامگذاری کرد.
فرهنگ موثرتر از سیاست
30 شهریور ماه هر سال در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران به نام روز گفت وگوی تمدنها نامگذاری شد. روز گفتوگو یا سال گفتوگوی تمدنها زمینهای برای تسری دادن گفتوگو و گفتوگوی تمدنها به عرصههای دیگر است.
امروزه که فرهنگها تأثیرگذارتر از موضع مستقیم سیاست هستند، مشترکاتی در حوزههای فرهنگی میتوان یافت که بر حوزههای سیاسی مقدم بوده و از رخداد بسیاری از آنها جلوگیری میکند.
حاملان این مقوله عالمان ادیان، اندیشمندان، هنرمندان، محققان، نهادهای مدنی و فرهنگی و علمی هستند که با درایت کامل میتوانند زمینهساز و تغذیه کننده بسیاری از نیازهای فکری و روانی بشر امروز گردند.
انجمن صفاخانه مکانی در محله جلفا اصفهان (محله ارامنه اصفهان) جهت مناظره و گفتگوی ادیان بودهاست که به همت آقا نجفی اصفهانی و حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ شمسی برابر با جمادی الاخر ۱۳۲۰ قمری و ۱۹۰۲ میلادی تأسیس شدهاست در این مکان مبلغین مسیحی و نمایندگان مسلمانان به بحث و گفتگو میپرداختند. این مکان یکی از اولین مراکز گفتگوی ادیان و تمدنها بوده است.
راه اندازی مرکز گفت و گوی تمدن ها در دوره پهلوی
ابتکار راهاندازی مرکزی برای گفتگوی تمدنها در ایران به دوران پهلوی بازمیگردد. در آن سالها داریوش شایگان، حسین ضیایی و روژه گارودی با حمایتهای فرح پهلوی، بنیاد فرهنگی گفتوگوی فرهنگها را پایه گذاشتند. داریوش شایگان بعد از انقلاب نیز از نظریهٔ خاتمی که ایدهای مرتبط با نظر ایشان داشت حمایت کرد.
در همان دوران، روژه گارودی در سال ۱۹۷۷ کتابی با عنوان «برای یک گفتگوی تمدنها» منتشر کرد. این طرح فراخوانی برای ایجاد زمینه تفاهم ملتها و دارای ویژگی نقد سلطه غرب بر جهان امروز بود. روژه گارودی غرب را عنصری آسیب رسان به شریعت و نوید دهنده نیستی و نابودی میداند که در دورهای از حیاتش است که به آرامی به سوی فروپاشی و پرتگاه میرود.
تاسیس مرکز بینالمللی گفت و گوی تمدن ها
مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها نهادی بود که در سال ۱۳۷۷ خورشیدی در ایران تأسیس شد و محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت ایران ریاست آن را برعهده داشت.
به تصویب رسیدن پیشنهاد محمد خاتمی برای نامگذاری سال ۲۰۰۱ در پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل (سپتامبر ۱۹۹۸) به عنوان «سال گفتوگوی تمدنها» انگیزه تأسیس این مرکز در ایران شد.
محمد خاتمی در نخستین سفر خود به ایالات متحده و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیشنهاد «گفتوگوی تمدنها» را مقابل «برخورد تمدنها» مطرح کرد که این پیشنهاد با استقبال اعضای سازمان ملل روبهرو شد.
هدف از بنیاد این مرکز «هماهنگ کردن فعالیتهای کلیه سازمانها، مراکز دولتی و غیردولتی برای توسعه نظریه گفتوگوی تمدنها» عنوان شد.
محمدجواد فریدزاده به عنوان نخستین رئیس مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها منصوب شد. وی پس از مدتی جای خود را به عطاءالله مهاجرانی داد. ریاست وی نیز دیری نپایید و در پی استعفای او، محمود بروجردی به عنوان سرپرست جدید این مرکز گمارده شد.
مرکز گفتوگوی تمدنها تا اوایل سال ۸۴ زیرمجموعه وزارت خارجه بود ولی پس از آن به زیرمجموعهای از سازمان فرهنگ و ارتباطات تبدیل شد. در دیماه ۱۳۸۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دو دفتر ادیان و مرکز گفتوگوی تمدنها را با نام جدید «مرکز گفتوگوی ادیان و تمدنها» ادغام کرد.
این مرکز سرانجام در دیماه ۱۳۸۶ طی حکمی از سوی محمود احمدینژاد، رئیس جمهور وقت ایران، با همه امکانات و نیروی انسانی در «مرکز ملی مطالعات جهانی شدن» ادغام شد و زیر نظر رئیس جمهور و به ریاست اسفندیار رحیم مشایی قرار گرفت.
در همین حال در جهان نیز سازمانهای متعددی با این عنوان یا عناوین مشابه وجود داشته است. مثلاً «مرکز گفتگوی بین فرهنگی» (The Center for Intercultural Dialogue) جوایزی از جمله جایزهٔ گفتگوی جهانی (The Global Dialogue Prize) را ارائه میدهد. در ایران، بنیادی با نام مشابه بنیاد فرهنگی گفتوگوی فرهنگها در زمان پهلوی تأسیس شده بود.
تاثیر گفت وگوی تمدن ها بر صلح جهانی
هیچ قومی بدون اندیشه اخلاق به تمدن نرسیده و هیچ تمدنی بدون سخت کوشی و قناعت و اخلاق پایدار است.
اندیشه همچون باران رحمت غبار از رخ فرهنگ و تمدن می زاید و حقیقت هستی را صیقل می دهد تمدنها همواره نیازمند بازبینی و باز آفرینی جهت و مقصد خود هستند واین میسر نیست مگر با مبادله اندیشه و تجربه میان فرهنگها و تمدن های گوناگون . فرهنگ و تمدن غرب که هم دین و هم حکمت اخلاقیش وامدار است با پیوند خلاقیت علمی شگرف در قرون اخیر از بستر تاریخی و مبدا محرکه خود جدا مانده است . شرق نیز که زمانی سلسله گردان اندیشه و حکمت بود دیر زمانی به خواب گران رفت .
اکنون طبل بیداری شرق نواخته شده است . در سوگ زمان از دست رفته نباید گریست باید از گذشته پند گرفت و آینده را دوباره ترسیم کرد . اندیشه ها را باید میدان داد و تفسیر مجددی از معنای زندگی با همه ارزشها و آرمانها یش ارائه داد فرهنگ و تمدن را مطابق شان و مرتبه دنیای امروز باید بازسازی ومبادله کرد قرن ۲۱ و آغاز هزاره سوم میلادی فرصتی گران مایه برای باز اندیشی در فلسفه حیات و معنای زندگی در دوران فرامدرن است.
گفتگوی تمدنهای شرق و غرب در چنین عرصه ای یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای همگرایی انسانها فارغ از رنگ، نژاد، آیین و سرزمین است.
باشد که ملتهای ما و فرهیختگان و اندیشه ورزان نقش تاریخی خود را در این برهه به شایستگی بازی کنند .